خلاصه داستان: داستان واقعی شکل گرفتن یکی از جذاب ترین اسباب بازی های تاریخ در دهه 1990 و اوایل قرن حاضر است. تای وارنر یک فروشنده سرخورده اسباب بازی بود که با همکاری با سه زن، پرشورترین دوران خرید اسباب بازی در تاریخ را رقم زد.
خلاصه داستان: لئو و آنجلا روسو زندگی ساده ای در کوئینز دارند و خانواده ایتالیایی-آمریکایی خود را احاطه کرده اند. وقتی پسرشان "استیکز" در تیم بسکتبال دبیرستان خود موفق می شود، لئو خانواده را از هم می پاشد و سعی می کند آن را خوشحال کند...
خلاصه داستان: رئیس پلیس سندرز (جان هام) در مورد قتل های عجیب دو زن با همین نام تحقیق می کند و شبکه ای از دروغ های شهر کوچک را باز می کند. او با ریتا (تینا فی)، یک همسایه فضول که مشتاق کمک به حل مشکل است آشنا می شود و به سرعت عاشق می شود...
خلاصه داستان: در مورد ماجرای خانم روزنامه نگاری است که ماموریت پیدا می کند وجهه عمومی یک بازیکن بیسبال را بهبود بخشد؛ بازیکنی که از قضا همان پسری است که در دوران دبیرستان قلبش را شکسته بود.
خلاصه داستان: هلن یک سال پس از طلاق برای یک دوره بقا در طبیعت ثبت نام می کند. او از طریق این تجربه متوجه می شود که گاهی اوقات، برای اینکه خود را پیدا کنید، باید واقعاً گم شوید.
خلاصه داستان: در زیر پیاده روی در ساحل جرسی، یک شهرک خرچنگ خشکی عاشق یک گردشگر خرچنگ دریایی می شود، اما تنش بین دوستان و خانواده آنها بالا می رود. وقتی طوفانی این دو نفر را از خانه دور می کند، عشق آنها آنها را به یک تبلیغ سوق می دهد...
خلاصه داستان: یک دانشمند محلی اغلب به عنوان یک شکست خورده در نظر گرفته می شود تا زمانی که دستگاهی را اختراع کرد که می تواند غذا را از آسمان به زمین بیاندازد. اما او نمی داند که اوضاع در شرف بدترین تغییر است.
خلاصه داستان: حسن خشمگین است. او مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. ستارهی محبوبش میخواهد با کارگردانان دیگر همکاری کند. همسرش دیگر عاشقش نیست. مزاحم جذابی او را هر جا میرود تعقیب میکند. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است، اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیده است: آیا او مهمترین فیلمساز این شهر نیست؟ پس چرا قاتل تحویلش نمیگیرد؟
خلاصه داستان: ماجراهای عصر یخبندان باک وایلد، فرار برادران پوسوم کراش و ادی را ادامه میدهد که برای یافتن مکانی برای خود تصمیم گرفتند. آنها به همراه راسوی یک چشم، باک وایلد، با دایناسورهایی که در لوس ساکن هستند، روبرو می شوند...
خلاصه داستان: در یک شهر ساحلی زیبا در ریوی ایتالیا در مورد یک پسر جوان به نام لوکا که تابستان فراموش نشدنی در رابطه دوستی عجیب و غریب اما محکم بین یک انسان و یک هیولای دریایی انسان نما و ماجراجویی های آنهاست.
خلاصه داستان: در دنیایی که خرس ها درون شهرها و جوندگان زیر زمین زندگی می کنند، موشی به نام سلستین به واسطه منافع مشترک، با یک خرس شهر نشین تهی دست به نام ارنست، رابطه ای دوستانه برقرار می کند و…
خلاصه داستان: گریز، پاندا و خرس یخی پس از اینکه ماموری از اداره ملی کنترل حیات وحش تلاش می کند تا به هیجنکس آنها پایان دهد، وارد ماجراجویی به کانادا می شوند.
خلاصه داستان: مسعود، یاشار و کامران سه جوان هستند که در آستانه ترشیده شدن هستند و تلاش های بسیاری برای جلوگیری از اتفاق می کنند که در این مسیر اتفاقات جالب و خنده داری برایشان اتفاق می افتد
خلاصه داستان: داستان از مجلس عروسی مرجان آغاز میشود. در میانههای عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد میشوند و میهمانان هم فرار میکنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی باعث میشود تا دوست او (مجید) خیال کند او تیر خورده است. مجید لباسهای داوود را در میآورد و او را به داخل اتاقی میبرد. در این میان آیدا نیز تصادفاً به همان اتاق میرود و یک مأمور آنها را باهم میبیند...