خلاصه داستان: درباره یک دراکولاست که صاحب هتل ترانسیلوانیاست؛ هتل پنج ستاره ای که همواره میزبان تمام هیولاهای دنیاست. او به مناسبت تولد ۱۱۸ سالگی دخترش به نام مِیوِس (با صداپیشگی گومز) می خواهد مهمانی بگیرد. در این اثنا تصادفاً یک جوان معمولی که هیولا نیست به نام جاناتان (با صداپیشگی سمبرگ) وارد ماجرایی عشقی با مِیوِس می شود. دراکولا مؤظف است که از دخترش محافظت کند و اجازه ندهد که در عشق پسر غرق شود
خلاصه داستان: پس از ازدواج "جانی" و "میویس" آنها صاحب پسری نیمه خون آشام به نام "دنیس" می شوند، اما این بچه از خودش نشانه های خون آشامی زیادی نشان نداده است. بعد از اینکه "میویس" به همراه "جانی" به خانه خانوادگی "جانی" می روند، دنیس را پیش "ولاد" تنها گذاشته و حالا "ولاد" به همراهی دوستانش برای او یک کمپ آموزشی خون آشامی برگزار کرده تا شاید او خون آشام بودن را یاد بگیرد...
خلاصه داستان: کنت دراکولا و شرکتش در سفر دریایی برای هیولاهای عاشق دریا شرکت می کنند، غافل از اینکه قایق آنها توسط خانواده ون هلسینگ که از هیولا متنفر هستند فرماندهی می شود.