خلاصه داستان: Rudger پسری است که هیچ کس نمی تواند آن را ببیند ، که توسط آماندا تصور می شود ماجراهای هیجان انگیز خود را به اشتراک بگذارد. هنگامی که رودگر به تنهایی به شهر تصورات وارد می شود ، جایی که تصورات فراموش شده در آن زندگی می کنند و کار می یابند ، او با یک تهدید مرموز روبرو می شود.
خلاصه داستان: در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید شاه» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ ایزدی خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید شاه بر اهریمنیان پیروز میشود. جمشید بر تخت شاهنشاهی تکیه زده و مغرور از پیروزی ، خود را دارای فر ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست و تاج و تخت جمشید را از وی میستاند. جمشید تنها ، گرفتار طمع و جنونی سیری ناپذیر میشود. وی دخترش «شهرزاد» را تنها میگذارد و به شورای وزیران وصیت میکند تا در غیابش «مرداس» متحد و والی سرزمینهای جنوبی بر تختش تکیه زند. جمشید شاه فردای همان روز با سپاهی از غیورترین سربازانش برای شکار اهریمن عازم سرزمینهای شمالی میشود و دیگر هیچگاه بازنمیگردد. مرداس مردهاست و به دستور شورا تنها فرزند و جانشینش «ضحاک» به نیابت از پدر بر تخت جمشید تکیه میزند، اما صد افسوس که وجود ضحاک، آبستن پارهای از تاریکی هاست. تاریکی وجود ضحاک بر شهر چیره و جمکرد در تاریکی و ترس غوطه ور میشود. اما دگر بار چرخش ایام به گردش درمی آید و با رفتن جمشید کودکی در دل مردمان سرزمین «جمکرد» و در آغوش کشاورز زادهای متولد میشود که نامش را «آفریدون» میگذارند…..
خلاصه داستان: یک روباه شهری نمی تواند در برابر بازگشت به مزرعه خود مقاومت کند و سپس باید به جامعه خود کمک کند تا از تلافی کشاورزان جان سالم به در ببرد.
خلاصه داستان: در سال 1985، قتل یک ابرقهرمان تحت حمایت دولت، همکاران غیرقانونی او را از بازنشستگی بیرون میکشد و به معمایی میکشد که زندگی شخصی آنها و خود دنیا را تهدید میکند.
خلاصه داستان: "خرگوش مخملی" بر اساس کتاب کلاسیک مارجری ویلیامز، جادوی عشق بی قید و شرط را جشن می گیرد. وقتی ویلیام یک اسباب بازی مورد علاقه جدید برای کریسمس دریافت می کند، یک دوست مادام العمر را پیدا می کند و دنیایی از جادو را باز می کند.
خلاصه داستان: پسر جوانی به نام ماهیتو که در آرزوی مادرش است، وارد دنیایی می شود که مردگان و زنده ها مشترک هستند. در آنجا مرگ به پایان می رسد و زندگی آغازی تازه می یابد.