خلاصه داستان: اگر ناگهان پرندهها به پرواز درآمدند، یعنی دشمن پشت بوتههاست، اما اگر پرندهای پرید شاید پی دانهای میرود. جنگجویان خطاکار تنها به پیروزی فکر میکنند پس بدیهی است که به سمت هر جنبشی پشت بوتهها یورش میبرند، اما جنگجویان خردمند که حواس، درک و عکسالعملشان را یکپارچه کردهاند تفاوت پروازهای دسته جمعی و تنها را میدانند.آنها آگاهی بر نشانهها را طی آموختن «آئین دلاوری» زیست کرده و میدانند موقعیت پس از پیروزی مهم است نه پیروز شدن ...
خلاصه داستان: یک مرد میانسال و همسرش که در یک روستا زندگی می کنند و بچه هایشان اکنون ازدواج کرده اند، بچه ای غیر منتظره دارند. این موضوع آنها را در شرمساری و شایعات مردم روستا قرار داد و تصمیم گرفتند آن را به عنوان یک راز مخفی نگه دارند.
خلاصه داستان: ایرج، همسر مهری، بعد از حادثهای که برایش پیش میآید، فلج میشود و حتی قدرت تکلمش را هم از دست میدهد. مهری مسئولیت رفع و رجوع کارهایش را برعهده میگیرد اما وقتی میفهمد همسرش پول هنگفتی بدهکار است و او از این موضوع خبر نداشته، دچار مشکلی ظاهراً حلناشدنی میشود. او حالا باید به شکلی پول را جور کند …
خلاصه داستان: یوسف 45 ساله استاد دانشگاه در رشته ادبیات از هشت سالگی بینایی خود را از دست داده و سالهاست که در تاریکی زندگی می کند اما زندگی آرام و شیرینی دارد تا اینکه ابتلا به یک بیماری نسبتا خطرناک و تلاش برای معالجه آن، روشنایی را دوباره به چشم های او باز می گرداند و...
خلاصه داستان: درباره دختری است که در خانواده ای بزرگ در خانه ای بزرگ به همراه پدر و مادر، خاله ها و عموهایش زندگی می کند. اما زمانی که خواستگاری به دنبال او می آید تا از او درخواست ازدواج کند، تازه شروع مشکلات اوست.
خلاصه داستان: داستان پیرمرد کارخانه داری به نام حبیب (رضا کیانیان) است که بتازگی مبتلا به بیماری آلزایمر شده است. این بیماری دردها و رنج های زیادی برای وی به ارمغان می آورد طوری که خانواده اش منجمله همسرش پریناز (رویا نونهالی) او را ترک می کنند! اما با بازگشت دخترش به ایران اتفاقاتی رخ می دهد که...
خلاصه داستان: ستاره مددکاری اجتماعی است که تیغ جراحی را برداشته و چهره بزک کرده جامعه را کنار میزند. او در پی این است که بر سایه سنگین سکوت نور بتاباند و حقایقی را آشکار سازد و در این مسیر اتفاقاتی برای او و اطرافیانش رخ میدهد…
خلاصه داستان: فرهاد (ساعد سهیلی) و هاله (ساره بیات) زن و شوهری هستند که پس از به دنیا آمدن بچه اشان امیر وارد دنیایی تازه از زندگی اشان شدهاند، و این واقعه برایشان بسیار شیرین است. اما شبی ناگهان امیر در بیابانی نزدیک خانه آنها گم میشود و پس از آن دچار رفتارهای نظیر پرخاشگری و شبادراری و درد شکمی و غیره میشود. گاهی به پدر و مادرش میگوید که آن شب کسی او را در بیابان اذیت کرده و این رفتارهای او باعث خشم پدر و مادرش و دعوا کردن آنها میشد…
خلاصه داستان: حسن خشمگین است. او مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. ستارهی محبوبش میخواهد با کارگردانان دیگر همکاری کند. همسرش دیگر عاشقش نیست. مزاحم جذابی او را هر جا میرود تعقیب میکند. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است، اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیده است: آیا او مهمترین فیلمساز این شهر نیست؟ پس چرا قاتل تحویلش نمیگیرد؟
خلاصه داستان: راز جهانبخش کرامت فاش میشود؟ این راز خواب چیستا، ماهرو، گودرز، بهرام، جهانگیر و سرگرد پوشیاس را آشفته خواهد کرد. جهانبخش برای اثبات بی گناهیاش و بازگشت آرامش سفر بلندی را آغاز میکند. سفری که پایانش زندگی بسیاری از آنها را تغییر میدهد.
خلاصه داستان: چند دوست قدیمی یک شب در خانه موروثی یکی از آنها جمع می شوند. اما وقتی مهمانان جدید به آنها ملحق می شوند، اتفاقات عجیبی برای آنها رخ می دهد و مشکلات شروع می شود.
خلاصه داستان: این فیلم شامل چهار داستان متفاوت است. در داستان اول، جهان مردی 32 ساله است که در آرزوی مشهور شدن است. در داستان دوم افسانه و رضا زوجی میانسال هستند که با مشکلات و مشکلات جدیدی روبرو می شوند...
خلاصه داستان: داستان زندگی نوازندهای است که موسیقی سنتی مینوازد و برای امرار معاش به تهران میآید اما پس از مدتی جذب میشود و شروع به نواختن در یک گروه راک میکند.
خلاصه داستان: ملیحه، دختری جوان و پر شور است که در خانوادهای متعصب و افراطی بزرگ شده، عاشق جوانی به نام سیامک میشود و بر خلاف نظر خانواده که معتقدند این جوان متناسب با دخترشان و خانوادهشان نیست با او ازدواج میکند و بعد از ازدواج کم کم متوجه می شود که سیامک دچار نوعی حس شک و تردید است و مدام ملیحه را کتک می زند و اتفاقات ناگواری در انتظار ملیحه است و...
خلاصه داستان: من عصبانی نیستم. داستان نوید، دانشجوی ستاره دار و اخراجی دانشگاه است که - در حالی که سعی می کند کمترین نیازهای یک زندگی عادی را فراهم کند - وقتی با بداخلاقی های رایج در این کشور مواجه می شود، سعی می کند عصبانی نشود...