خلاصه داستان: محسن پسر 11 ساله گل فروش و متعلق به خانواده ای فقیر است. یک شب خوابید و فرشته ای را دید، محسن احساساتش را با فرشته در میان گذاشت. سپس فرشته پارچه ای به او می دهد و از او می پرسد که چه زمانی می خواهیم آسمان را ببینیم، فقط کافی است ...
خلاصه داستان: در روستایی عده ای شیاد با مقدس جلوه دادن درختی قصد دارند اهالی روستا را فریب دهند. شیطان در چشم عوام الناس درختی را مقدس عرضه می دارد. خلیل تبر بر دوش به معرکه وارد می شود اما…
خلاصه داستان: داستان «فتحی» راهبان قدیمی قطار است که در روزهای پایانی زندگی اش، برای جبران اتفاقات گذشته به روستای زادگاه خود باز می گردد. او در صدد استشهادی برای خداست تا آسوده بمیرد.