خلاصه داستان: شیواجی و خانواده اش از جامعه خود در سریلانکا بیرون رانده می شوند و در ویزاخاپاتنام به عنوان کارگران بند باز می شوند. وقتی برادر ناتنی حسودش وارد زندگی اش می شود، اوضاع بدتر می شود.
خلاصه داستان: یک معلم تاریخ بداخلاق در یک مدرسه مقدماتی دورافتاده مجبور می شود در تعطیلات با دانش آموز مشکلی که جایی برای رفتن ندارد در محوطه دانشگاه بماند.
خلاصه داستان: زندگی 7 دانشجو را به تصویر میکشد که با مشکلات مالی شدیدی در زندگی خود روبرو هستند و برای درآوردن پول و برطرف کردن مشکلات مالی خود وارد یک راه پر و پیچ و خم شده و همین مسئله باعث میشود تا آنها به راه خلاف کشیده و زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
خلاصه داستان: به دوران طلایی خود قبل از وقایع "سرقت پول" برلین و یک گروه تبهکار استادانه در پاریس گرد هم می آیند تا یکی از جاه طلبانه ترین سرقت های او را برنامه ریزی کنند.
خلاصه داستان: داستان فیلم شیپور یک روزنامه نگار سیاسی داستان جالبی را درباره زنی پیدا می کند که از یک زن خانه دار معمولی به یک بانوی بدنام باند مافیایی در دهه 80 در شیبپور تبدیل شد که برای مدت طولانی بر منطقه تسلط داشت اما در اواخر دهه 90 ناپدید شد و هرگز پیدا نشد و ...
خلاصه داستان: برادر بزرگتر از ازدواج امتناع می ورزد زیرا معتقد است ممکن است در خانواده بزرگش ناهماهنگی ایجاد شود. برادران او، که قبلاً شریکی پیدا کرده اند، گرد هم می آیند تا برای او همتای پیدا کنند.
خلاصه داستان: برای پرداخت بدهی خود، سه جوان جسور وارد تجارت وامدهی میشوند در حالی که با ثروتمندان و قدرتمندانی که ضعیفان را شکار میکنند، روبرو میشوند.
خلاصه داستان: 10 سال بعد، مانو از زندان آزاد می شود و دوباره شروع به ساختن زندگی خود می کند. با این حال، خاطرات پریا او را آزار می دهد و مجبور می شود دوباره وارد زندگی او شود. زندگی تازه ای با سورابی و خاطرات پریا به همراه آن، ص...
خلاصه داستان: گروه اصلی برادران در حال گشت و گذار در شفیلد و بخش های در حال فروپاشی مراقبت های بهداشتی، آموزشی و شغلی آن، در حال کاوش در راه روشن تر، احمقانه تر و انسانی تر به جلو هستند، جایی که تلاش های جمعی هنوز می تواند بر تبلیغات پیروز شود...
خلاصه داستان: دوستان صمیمی دور هم جمع می شوند و اوقات خوشی را روی غذا و صحبت می گذرانند تا اینکه یکی از آنها پیشنهاد بازی می دهد: هر یک از آنها باید دروغی را که از شریک زندگی خود پنهان کرده اند فاش کند.
خلاصه داستان: اگر ناگهان پرندهها به پرواز درآمدند، یعنی دشمن پشت بوتههاست، اما اگر پرندهای پرید شاید پی دانهای میرود. جنگجویان خطاکار تنها به پیروزی فکر میکنند پس بدیهی است که به سمت هر جنبشی پشت بوتهها یورش میبرند، اما جنگجویان خردمند که حواس، درک و عکسالعملشان را یکپارچه کردهاند تفاوت پروازهای دسته جمعی و تنها را میدانند.آنها آگاهی بر نشانهها را طی آموختن «آئین دلاوری» زیست کرده و میدانند موقعیت پس از پیروزی مهم است نه پیروز شدن ...
خلاصه داستان: یک مرد میانسال و همسرش که در یک روستا زندگی می کنند و بچه هایشان اکنون ازدواج کرده اند، بچه ای غیر منتظره دارند. این موضوع آنها را در شرمساری و شایعات مردم روستا قرار داد و تصمیم گرفتند آن را به عنوان یک راز مخفی نگه دارند.